باز محرم رسید
 
یا حسین
ان الحسین مصباح الهدی
دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 21:40 ::  نويسنده : علی خسرونژاد

 

 

 

 

 

باز محرم رسید دلم چه ماتم زده

 

کسی میان این دل، خیمه ماتم زده

باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست

از این همه عاشقی، دوبارهام مست مست

باز محرم رسید، میکدهها وا شدند

تمام عاشقانت، واله و شیدا شدند

محرم رسید، این من و گریههایم

باز رفع عطش میکند، فرات اشکهایم


مولاي من ... چشمان آسماني ات در آينه نگاهم؛ چشمه آب روان جاري ساخت. گنبد طلايي ات مرا به خود مي خواند و لذتي ناشناس دريايي رنگ را در دخمه دلم به رقص در مي آورد. چشمانم را مي بندم و ضريحت در بلور ظرف خيالم جان مي گيرد و بر ضريح آسماني ات دو چشم شورافكن را مي بينم كه گرم و دلنشين، پهنه كوچك قلبم را از تابش مهر تو منور مي كند.

من همان كبوتر دلباخته صحن وجودت هستم و تو همان پيچك عشقي كه بر شاخه سبز وجودم پيچيده اي ... با پاي دل به زيارت ضريح عشقت مي آيم كه زيارت ضريح عشقت مي آيم كه زيارت ضريح دنيايي ات حسرتي است كه آه سوزانش درياي دلم را بر خشكي لم يزرع بدل خواهد كرد اگر كه اشتياق و صبرم ز حد بگذرد و دواي وصل ، درمان دردم نباشد ... چه مي گويم ... نمي دانم ... چشمان خيال انگيزت را دوباره مي نگرم و از خويش شرمنده مي شوم؛ كلماتم را در جوي سحر ميشويم و دوباره با تو سخن آغاز مي كنم.

من با تو بهار را تلاوت كرده ام؛ من با تو پرواز پرستوها را تا اوج باور كرده ام، من با تو از خاموشي خود رهيده ام و از زنجيرهايي سخن گفته ام كه مرا در بند كشيده اند، من با تو به تماشاي همه گل هاي بهاري نشسته ام و ... و تو قلبم را در كمند عشقت اسير كرده اي آنچنان كه هر چه سرورم تمام رنگ و بوي تو داشت!

مرا ببخش مولاي من ... مرا ببخش كه چونان هميشه عنان از كف داده ام و عنان گسيخته از بي تابي ام برايت واگويه مي كنم ... مني كه با تو پيمان بسته بودم حنجره ام را با غنچه سكوت بيارايم و حرف دل با چشمان مهوشي واگويه نمايم كه سياهي اش طعنه بر هزار يلداي نيامده مي زند... مرا ببخش كه چونان هميشه كه در قاب عكس خيالم تصوير ضريحي نقش بست كه تنها اشك چشمانم و بلور اشكهايم مي توانند عمق حسرت و آرزويم در زيارتش را بيان كنند... از خود بيخود گشته ام و زبان به عقده گشايي گشوده ام ... به راستي كه بي تو دلم اسير پنجه پاييز تلخ توفانزا است!

نمي دانم ، هر گاه كه نامت را مي شنوم؛ هر گاه كه نامت را زمزمه لبانم مي كنم ، هر گاه كشتي دل به درياي يادت مي اندازم، عنان اختيار از دست مي دهم و نقش صدها آرزوي مانده بر دل حسرت زده ام را به تصوير مي كشانم... من وجودت را سنگ صبوري يافته ام كه با نگاه پر آينه ات مرا كه تنها تر از تك برگ هاي زرد پاييزي ام؛ چونان شاخسار سبز بهاري رويانده اي و امروز دريافته ام كه ضريح تو تنها ضريح چهار گوش خفته در دل علقمه نيست! من هر شب، هر صبح، هر بامداد ، هر غروب به زيارت ضريح هميشه جاودان تو در اعماق قلبم مي روم. دستهايم را حلقه شبكه هاي ضريحت مي كنم و تمام هستي ام را با تو قسمت مي كنم  و تو جام جانم را شراب و شور عشق مي بخشي و آنگاه كه لحظه هايم را در روشني نگاهت ورق مي زنم به صداي گامهاي نرم و آرامت را در كوچه هاي آرام خاطرم مي شنوم و در مي يابم كه اگر چه ضريح زميني ات كربلاست اما كربلاي دلم ضريحي كوچك اما با شكوه دارد كه نام عشق آفرين تو بر آن نقش بسته است و من در نهر علقمه ذهنم كه موج الهام تو همراه با نسيم روح بخش يادت آن را هميشه خروشان كرده است . وضوي عشق مي گيرم و به نماز گفتگو با تو مي ايستم و به ياد مي آورم كه :

گاه به سخن گفتن از زخم ها نيازي نيست

                                سكوت ملال ها از راز ها سخن تواند گفت!...

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه نجاه
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا حسین و آدرس sqa.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 46
بازدید کل : 23177
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1